جدول جو
جدول جو

معنی علی اسکندری - جستجوی لغت در جدول جو

علی اسکندری
(عَ یِ اِ کَ دَ)
ابن محمد بن منصور بن ابی القاسم بن مختار بن ابی بکر بن علی جذامی اسکندری. مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به زین الدین و مشهور به ابن منیر. وی محدث بود و در سال 629 هجری قمری متولد شد و در عید اضحای سال 695 ه. ق. درگذشت. او راست: 1- شرح الجامعالصحیح بخاری. 2- المتواری عن تراجم البخاری. (از معجم المؤلفین بنقل از الوافی صفدی ج 12 ص 190. نیل الابتهاج تنبکتی ص 203. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 714. المشتبه ذهبی ص 507)
ابن محمد بن محمد بن وفا قرشی انصاری اسکندری شاذلی مالکی، مشهور به ابن وفا و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی قرشی شود
ابن محمد بن ابی بکر بن عبدالله بن مفرج انصاری اسکندری شافعی، ملقّب به شمس الدین. رجوع به علی انصاری شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عُ مَ رِ اِ کَ دَ)
ابن علی. ملقب به تاج الدین. از علمای نحو اسکندریه. رجوع به تاج الدین (فاکهانی...) و عمر (ابن علی بن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
محمد بن محمد بن علی بن عطیۀ عوفی اسکندری عاتکی، مکنی به ابوعلی و ملقب به شمس الدین. وی از نسل عبدالرحمان بن عوف بود. از فقیهان شافعی و متصوف بشمار میرفت. بسال 818 هجری قمری در اسکندریه متولد شد و به مکه و یمن و هند مسافرت کرد و به مصر بازگشت، سپس در یکی از نواحی دمشق سکونت نمود و بسال 906 در آنجا درگذشت. او راست: 1- ابتغاءالقربه باللباس و الصحبه. 2- الحجه الراجحه فی سلوک المحجه الواضحه. 3- کشف البیان عن صفات الحیوان. و نیز دیوانی در هشت جزء دارد. (از الاعلام زرکلی از شذرات الذهب و الکواکب السائره)
لغت نامه دهخدا
(فَلْ وِ اِ کَ دَ)
قیمولیا است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به فلو شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اِ کَ دَ)
ابن انجب بن ابی المکارم المفضل بن ابی الحسن علی بن ابی الغیث مفرج بن حاتم بن حسن بن جعفر بن ابراهیم بن حسن لخمی مقدسی اسکندرانی مالکی، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی مقدسی شود
ابن مفضل بن علی بن مفرج بن حاتم بن حسن بن جعفر لخمی مقدسی اسکندرانی مالکی، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به شرف الدین. رجوع به علی مقدسی شود
ابن مظفر بن ابراهیم، و یا هدیه بن یزید کندی و داعی دمشقی. متوفی در716 هجری قمری رجوع به علاءالدین (ابن مظفر...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اِ کَ دَ)
ابن عیاد اسکندری، مشهور به ابن قیم. وی شاعر و از اهالی اسکندریه بود. و در عهد ’آمر’ فاطمی مشهور شد و مدتی شاعر احمد بن افضل جمالی وزیر ’الحافظ’ بود. هنگامی که الحافظ وزیر خود جمالی را در سال 526 هجری قمری به قتل رساند. این ابن قیم را احضار کرد و بسبب سرودن قصیده ای در تقبیح خلفای مصر و عقاید آنها فرمان بکشتن او داد و شاعر در سنین جوانی بقتل رسید. (از الاعلام زرکلی بنقل از خریده القصر ج 2 ص 43)
لغت نامه دهخدا